راهنمای جامع سبک معاملاتی RTM
سبک RTM، مخفف عبارت «بازار را بخوانید» یک روش تحلیلی در بازارهای مالی است که به جای تکیه بر شاخصها، رفتار قیمت را بر اساس ساختار بازار، نقدینگی و جریان سفارش بررسی میکند. تمرکز این سبک در تحلیل تکنیکال بر شناسایی نقاطی است که بازیگران بزرگ بازار وارد یا خارج میشوند. در سبک RTM، معاملهگر حرکت قیمت را پیشبینی نمیکند، بلکه آن را به عنوان نتیجه عرضه، تقاضا، جذب نقدینگی یا حذف نقدینگی تحلیل میکند. ابزارهایی مانند گرههای قیمتی، فشردهسازیها، شکستهای ساختاری و انواع کندل ها به بهبود درک این فرآیند کمک میکنند. این سبک توسط اقای ایف میانته بنیان گذاری شده و در طول سالها تغییرات بسیاری کرده و توسط افراد مختلف فعال در حوزه ترید به اشکال مختلفی (تغییریافته) تدریس میشود.
سبک RTM چیست؟
در RTM پرایس اکشن، تمرکز بر شناسایی مناطق خاصی است که سرمایهگذاران بزرگ در آنها ورود یا خروجهای سنگینی داشتهاند. این مناطق که به عنوان گرههای قیمتی شناخته میشوند، تنها زمانی اهمیت پیدا میکنند که در کنار ساختار بازار، انواع کندل ها و نقدینگی تجزیه و تحلیل شوند. این سبک از ابزارهای مختلفی برای نشان دادن چگونگی حرکت حجم زیادی از سرمایه بدون برجای گذاشتن ردپای واضح استفاده میکند. مهمترین ابزارها در سبک RTM عبارتند از:
- ساختارهای قیمت مانند RBR، DBD و موارد دیگر
- مناطق عرضه و تقاضا
- شناسایی کندل های مومنتوم و بیس
- رفتارهای نقدینگی مانند حد ضرر و فشردهسازی (CP)
- نقش گرههای قیمتی همراه با مفهوم مناطق تو در تو
در نهایت، هدف RTM شناسایی نقاط ورود با حد ضرر کم بر اساس رفتار واقعی بازار است.
جدول مزایا و معایب سبک RTM
قبل از یادگیری و به کارگیری سبک RTM، رفتار قیمت و تحلیل جریان سفارش، باید نقاط قوت و ضعف آن را درک کرد:
| مزایا | معایب |
|---|---|
| شناسایی دقیق رفتار بازیگران بزرگ بازار | نیاز به زمان و تجربه برای تسلط بر مفاهیم |
| تمرکز بر منطق بازار به جای ابزارهای خارجی مانند اندیکاتورها | پیچیدگی زیاد برای معاملهگران مبتدی |
| نسبت ریسک به پاداش بالا در معاملات | نرخ برد پایین در صورت اجرای ضعیف تحلیل |
| قابل اجرا در تمام تایمفریمها و بازارها (فارکس، کریپتو و غیره) | احتمال بالای معاملات خلاف روند در صورت نادیده گرفتن تایمفریمهای بالاتر |
| تحلیل دقیق مناطق تصمیمگیری و نقدینگی | پتانسیل بالا برای تفسیر نادرست ساختارها بدون آموزش مناسب |
| توانایی فیلتر کردن مناطق ضعیف با استفاده از عوامل کلیدی | فقدان استانداردهای آموزشی جامع و منابع یادگیری پراکنده |
کندل ها در سبک RTM
در سبک RTM، تحلیل کندل ها بر اساس تسلط آنها بر یکدیگر است نه بر اساس … نامها یا الگوهای بصری. به عنوان مثال، اگر یک کندل سبز صعودی، کندل نزولی قبلی را به طور کامل بپوشاند، نشان دهنده تسلط خریداران در بازار است. کندل های مورد استفاده در RTM عبارتند از:
- کندل های بیس
- کندل های مومنتوم
کندل بیس (پایه) در RTM
کندل بیس یا پایه نشان دهنده لحظهای از تعادل نسبی بین خریداران و فروشندگان است. این کندل معمولاً قبل یا بعد از حرکات شدید قیمت تشکیل میشود.
ویژگیهای کلیدی یک کندل بیس:
- بدنه کوچکتر در مقایسه با طول کل فتیله
- رنگ صعودی یا نزولی بر تحلیل منطقه تأثیر نمیگذارد
- نشان دهنده مکث، فشردهسازی یا آمادگی قیمت برای حرکت بعدی است
- پایهای برای ترسیم مناطق عرضه و تقاضا در ساختارهای RTM تشکیل میدهد
کندل مومنتوم RTM
این کندل نشان دهنده تسلط واضح یک طرف بازار (خریداران یا فروشندگان) است. ویژگیهای کلیدی یک کندل مومنتوم:
- بدنه بزرگتر از طول کل فتیله
- فیتیلههای کوتاه یا بدون فتیله (نداشتن فتیله ایدهآل است)
- سوگیری جهتدار واضح؛ به عنوان مثال، کندل صعودی با فشار خرید قوی در پایین باز میشود و در بالا بسته میشود
- حرکت سریع و قاطع قیمت
تفاوتهای بین کندل مومنتوم و کندل بیس در سبک RTM
تشخیص تفاوت بین کندل های مومنتوم و بیس در استفاده از سبک RTM ضروری است. این تمایز، بیس و اساس شناسایی ساختارهای اصلی بازار را تشکیل میدهد.
| مشخصه | کندل مومنتوم | کندل بیس |
|---|---|---|
| بدنه | بزرگ | کوچک |
| فتیلهها | کوتاه یا بدون نوسان | معمولاً بلند |
| رفتار قیمت | قدرت و تسلط | مکث و تعادل |
| کاربرد | جهت روند را تأیید میکند | مبانی ترسیم منطقه |
مفاهیم اصلی سبک RTM
سه مفهوم اصلی، پایه تحلیلی سبک RTM را تشکیل میدهند و درک آنها امکان تجزیه و تحلیل دقیق بازار و ورود به معاملات با احتمال بالا را فراهم میکند:
- ساختار بازار
- مناطق عرضه و تقاضا
- نقدینگی
ساختار بازار در حرکات قیمتی RTM
ساختار بازار، حرکت جهتدار قیمت را آشکار میکند و به شناسایی روند غالب و کشف آن کمک میکند.
نقاط rsal. عناصر اصلی عبارتند از:
- بالاترین سقف (HH) و بالاترین کف (HL): اگر سقفها و کفهای جدید بالاتر از سطوح قبلی تشکیل شوند، روند صعودی است و نشان میدهد که خریداران کنترل را در دست دارند و قیمتها را به سمت بالا میبرند.
- پایینترین کف (LL) و پایینترین سقف (LH): اگر هر کف و سقف جدید پایینتر از قبلی باشد، بازار در روند نزولی قرار دارد که نشاندهنده فروشندگان قویتر و تمایل به کاهش قیمتها است.
شکست ساختار در روش RTM
هنگامی که قیمت، یک سقف یا کف مهم را در جهت روند فعلی میشکند، به آن شکست ساختار میگویند. این امر ادامه روند را تأیید میکند و یک نشانه کلیدی در تحلیل RTM است.
وارونگی روند در سبک RTM
شکست یک سقف یا کف قابل توجه برای اولین بار، پایان روند فعلی و پتانسیل شروع یک روند جدید را نشان میدهد. برای مثال، اگر قیمت در طول یک روند صعودی، یک کف کلیدی را بشکند، میتواند نشاندهنده شروع یک روند نزولی باشد.
مناطق عرضه و تقاضا در RTM پرایس اکشن
این مناطق، مناطقی هستند که عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان باعث بازگشت قیمت میشود. اجزای کلیدی:
منطقه تقاضا در RTM
منطقهای در نمودار که قیمت قبلاً در آن به شدت افزایش یافته است. این نشان دهنده سفارشات خرید قوی است و ممکن است دوباره رشد قیمت را تحریک کند.
منطقه عرضه در RTM
منطقهای که قیمتها قبلاً از آن به شدت کاهش یافتهاند. نشاندهنده تسلط فروشنده است و ممکن است دوباره قیمتها را به سمت پایین سوق دهد.
چگونه مناطق را به سبک RTM به طور دقیق ترسیم کنیم؟
مناطق عرضه و تقاضا معمولاً با ترکیب کندل های بیس و کندل های مومنتوم ترسیم میشوند. محدوده بین آخرین کندل خنثی (بیس) و اولین کندل ضربهای قوی به عنوان منطقه تعریف میشود. هرچه حرکت از منطقه سریعتر و قویتر باشد، معتبرتر است.
سفارشهای پنهان
سبک RTM فرض میکند که برخی از سفارشات خرید یا فروش در این مناطق باقی میمانند و قیمتها ممکن است پس از بازگشت به آنها دوباره واکنش نشان دهند.
نقدینگی در سبک RTM
نقدینگی فقط یک عامل جانبی نیست، بلکه هدفی برای حرکت قیمت است. در RTM، نقدینگی به عنوان سوختی که قیمت را تقویت میکند، دیده میشود. تحلیلگر باید تشخیص دهد که بازار به سمت نقدینگی میرود و احتمال جذب آن در کجا بیشتر است.
حد ضرر در پرایس اکشن RTM
پشت سقفها و کفهای اصلی، معمولاً حد ضررهای متعددی قرار میگیرند. بازارسازان این مناطق را هدف قرار میدهند زیرا فعال کردن حد ضررها، نقدینگی را به بازار تزریق میکند.
شکار حد ضرر در RTM
گاهی اوقات، قیمت به سرعت به مناطق خاصی حرکت میکند تا حد ضررها را فعال کند. این حرکت معمولاً کوتاه مدت و موقت است، اما هدف اصلی آن جذب نقدینگی برای ادامه روند اصلی است.
چهار ساختار بازار در سبک RTM
چهار ساختار اصلی در پرایس اکشن RTM، بنیادیترین حرکات قیمت را نشان میدهند. این الگوها به شناسایی مناطق تصمیمگیری و نقاط بالقوه بازگشت یا ادامه روند کمک میکنند. هر ساختار از دو حرکت صعودی و دو حرکت نزولی تشکیل شده است. ساختارهای کلیدی سبک RTM عبارتند از:
- رالی-بیس-رالی (RBR)
- دراپ-بیس-دراپ (DBR)
- دراپ-بیس-دراپ (DBD)
- رالی-بیس-دراپ (RBD)
رالی-بیس-رالی (RBR) در روش RTM
قیمت با افزایش به سمت بالا وارد یک مرحله بیس (تعادل) میشود و سپس حرکت صعودی خود را با شتاب بیشتر ادامه میدهد. این نشان دهنده خریداران فعال با شتاب قوی است.
موارد استفاده RBR:
- ورود پس از بازگشت به منطقه بیس برای موقعیتهای خرید (لانگ)
- ایدهآل برای روندهای صعودی پایدار
دراپ-بیس-رالی (DBR) در سبک RTM
قیمت کاهش مییابد (دراپ)، در یک بیس تثبیت میشود، سپس به سمت بالا برمیگردد (رالی). این نشان دهنده جذب سفارش خرید و پایان فشار فروش است.
موارد استفاده DBR:
- برای شناسایی پایان اصلاحات نزولی موثر است
- منطقه بیس معمولاً میزبان سفارشهای خرید باقی مانده است.
Drop-Base-Drop (DBD) در RTM
قیمت به دلیل فشار فروش کاهش مییابد، در یک بیس مکث میکند، سپس با بازگشت فروشندگان به کاهش خود ادامه میدهد. این ساختار کنترل کامل فروشنده را نشان میدهد.
موارد استفاده از DBD:
- ورود به موقعیتهای فروش (شورت) پس از تست مجدد سطح بیس
- نشان دهنده یک روند نزولی قوی با اعتبار بالا
Rally-Base-Drop (RBD) در RTM
قیمت در ابتدا افزایش مییابد، در یک سطح بیس متوقف میشود، سپس با ورود فشار فروش کاهش مییابد. این نشان دهنده خستگی خریدار و علاقه جدید به فروش است.
موارد استفاده از RBD:
- برای شناسایی پایان افزایشها مفید است
- منطقه بیس به یک نقطه ورود ایدهآل برای معاملات فروش تبدیل میشود
مناطق به سبک RTM
در RTM، برخی از مناطق عرضه و تقاضا اهمیت بیشتری دارند. بر اساس شکلگیری آنها و نحوه تعامل قیمت با آنها، مناطق به سه نوع طبقهبندی میشوند:
- منطقه معتبر
- منطقه واکنش
- منطقه تازه
منطقه معتبر به سبک RTM
در RTM پرایس اکشن، یک منطقه معتبر منطقهای است که برای اولین بار، عدم تعادل شدید بین خریداران و فروشندگان باعث حرکت قدرتمند قیمت شده است. این منطقه بر اساس واکنش به ساختارهای قدیمی نیست. در عوض، به عنوان منبع اصلی سفارشات اصلی عمل میکند و با هیچ منطقه قبلی همپوشانی ندارد. در نتیجه، معتبرترین و قابل اعتمادترین منطقه در RTM محسوب میشود.
منطقه واکنش در روش RTM
منطقه واکنش، منطقهای است که قیمت قبلاً به آن واکنش نشان داده و اکنون ساختار جدیدی در آن شکل گرفته است. این منطقه معمولاً با یک منطقه قدیمیتر همپوشانی دارد و ممکن است به دلیل سفارشات تاریخی پر نشده، واکنش دیگری را ایجاد کند. از آنجایی که این منطقه منشأ اولین حرکت نیست، نسبت به یک منطقه معتبر کمتر قابل اعتماد است و قبل از ورود به معامله، به ویژه در بازههای زمانی پایینتر، به تأیید بیشتری نیاز دارد.
منطقه تازه در RTM
یک منطقه تازه در سبک RTM، منطقهای است که پس از تشکیل، هنوز توسط قیمت لمس نشده است. از آنجا که هیچ سفارشی در آنجا فعال نشده است، بیشترین پتانسیل را برای ایجاد یک واکنش قوی در اولین لمس دارد. این لمس اولیه، که FTB (اولین بازگشت) نامیده میشود، اغلب یک نقطه بازگشت با احتمال بالا است. بنابراین، مناطق تازه هنگام جستجوی معاملات در پرایس اکشن RTM نسبت به مناطق آزمایش شده در اولویت قرار میگیرند.
معیارهای اعتبار منطقه در اقدام قیمت RTM
در RTM، اعتبار یک منطقه تنها بر اساس ظاهر نیست. در عوض، به نحوه رفتار قیمت در اطراف آن منطقه و اینکه آیا پتانسیل بازگشت یا ادامه را نشان میدهد، بستگی دارد.
کیفیت کندل بیس در سبک RTM
برای اینکه یک منطقه در RTM معتبر در نظر گرفته شود، باید با یک کندل بیس واضح و با کیفیت بالا شروع شود – جایی که بازار مکث میکند و تعادل نسبی بین خریداران و فروشندگان را نشان میدهد. اگر بیس خیلی بزرگ، گسترده یا از چندین کندل تشکیل شده باشد، اعتبار منطقه ضعیف میشود. حتی اگر یک شکست قوی وجود داشته باشد یا یک منطقه تازه باشد، نمیتوان به آن اعتماد کرد مگر اینکه بیس فشرده، واضح و مشخص باشد. بدون آن، تجزیه و تحلیل سایر عوامل بیربط میشود.
قدرت خروج در سبک RTM
یکی از مهمترین شاخصهای اعتبار یک منطقه در سبک RTM، نحوه خروج قیمت از آن است. اگر قیمت با مجموعهای از کندل های مومنتوم قوی و متوالی از منطقه خارج شود، نشاندهنده وجود سفارشات قابل توجه و عدم تعادل آشکار بازار است.
برعکس، اگر قیمت تنها با یک کندل ضعیف از منطقه خارج شود و سپس مکث کند یا برگردد، احتمالاً منطقه ضعیف است یا نقدینگی کافی ندارد. بنابراین، یک خروج قوی و ناگهانی، نشانه روشنی از اعتبار منطقه و تصمیمات سنگین گرفته شده توسط بازیگران اصلی است.
همسویی با روند تایمفریم بالاتر در روش RTM
احترام به روند تایمفریم بالاتر نقش کلیدی در اعتبارسنجی مناطق در RTM دارد. اگر جهت حرکت قیمت در تایمفریم تحلیلشده با روند تایمفریم بالاتر مطابقت داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که منطقه به طور مؤثر واکنش نشان دهد و قیمت به حرکت خود در همان جهت ادامه دهد. این همسویی نشان میدهد که معامله در جهت جریان نقدینگی غالب است.
از سوی دیگر، اگر تایمفریم تحلیلشده با روند تایمفریم بالاتر در تضاد باشد – حتی اگر منطقه از نظر ساختاری سالم به نظر برسد – خطر عدم اعتبار یا بازگشت ناگهانی بیشتر است. بنابراین، همسو شدن با روندهای بازه زمانی بالاتر، روشی حیاتی برای کاهش ریسک معاملاتی در پرایس اکشن RTM است.
انواع تنظیمات و الگوها در سبک RTM
در آموزش سبک RTM، تنظیمات معاملاتی بر اساس رفتار قیمت در مناطق کلیدی و شکستهای ساختاری تعریف میشوند. این تنظیمات هسته ورودیهای معاملاتی را تشکیل میدهند و هر کدام مبتنی بر منطق نقدینگی و واکنشهای شرکتکنندگان بزرگ بازار هستند.
الگوی Engulfing در RTM
الگوی Engulfing در پرایس اکشن یکی از واضحترین نشانههای تغییر کنترل بین خریداران و فروشندگان است. این الگو زمانی رخ میدهد که یک کندل به طور کامل کندل قبلی را از نظر باز شدن و بسته شدن در بر میگیرد. اگر کندل دوم صعودی باشد و کندل نزولی قبلی را به طور کامل بپوشاند، به آن Bullish Engulf میگویند که نشاندهنده ورود قوی خریدار و احتمالاً حرکت رو به بالا است. برعکس، اگر کندل دوم نزولی باشد و یک کندل صعودی را در بر بگیرد، یک Bearish Engulf تشکیل میدهد، که نشان دهنده ی افت احتمالی قیمت است. در سبک RTM، الگوی پوشا محدود به کندلها نیست. شکست ناگهانی و قدرتمند یک منطقه عرضه یا تقاضا نیز یک پوشا ساختاری محسوب میشود. این الگو ابزاری حیاتی برای شناسایی بازگشت روند، ورود بازیگران بزرگ و اعتبارسنجی منطقه است.
تنظیم FL (عدم بازگشت) در RTM
تنظیم FL یک الگوی ورود پرکاربرد در سبک RTM است که بر اساس شکست قوی مناطق کلیدی حمایت و مقاومت (SR) ساخته شده و یک منطقه معاملاتی معتبر جدید تشکیل میدهد.با نزدیک شدن قیمت به یک منطقه مهم SR، اغلب مکث کوتاهی میکند و کندلهای بیس باریک تشکیل میدهد. پس از شکستن منطقه – که اغلب ساختاری مانند DBD یا RBR تشکیل میدهد – یک منطقه جدید در سطح SR شکسته شده تشکیل میشود که به عنوان منطقه FL شناخته میشود.
ویژگیهای کلیدی الگوی FL
خروج قوی و سریع از ناحیه SR، حداقل مکث قبل از شکست و نشان دهنده سفارشات معلق فعال نشدهای است که در تست مجدد واکنش نشان میدهند. گاهی اوقات، کندل بیس نامشخص است؛ تغییر به یک بازه زمانی پایینتر به شناسایی آن کمک میکند. اگر شکافی بدون بیس قابل مشاهده تشکیل شود، خود شکاف ممکن است نشان دهنده خروج سریع قیمت باشد – اگرچه این امر ریسک را افزایش میدهد. در نهایت، یک الگوی FL زمانی ارزشمند است که شکست ناحیه SR سریع و قاطع باشد و امکان ورود کم ریسک در تست مجدد را فراهم کند.
الگوی FTR (عدم بازگشت) در RTM
الگوی FTR یک الگوی ادامه دهنده در RTM Price Action است که بر اساس عدم بازگشت قیمت به ناحیه SR شکسته شده است. قیمت ابتدا یک سطح SR را با یک کندل مومنتوم در بر میگیرد، سپس ادامه میدهد و یک SR جدید ایجاد میکند. در بازگشت، به SR اصلی نمیرسد، در عوض در نزدیکی آن مکث میکند و یک کندل بیس تشکیل میدهد و چیزی را ایجاد میکند که به عنوان منطقه FTR شناخته میشود. سپس قیمت SR دوم را با قدرت میشکند. در بازگشت به منطقه FTR، اغلب واکنش شدیدی نشان میدهد و یک ورودی معامله ارائه میدهد. این وضعیت با دو شکست متوالی در جهت روند جدید مشخص میشود – نشانه قدرت.
اگر منطقه FTR بعداً در جهت مخالف شکسته شود، ممکن است نشاندهنده خستگی روند و آغاز یک ساختار جدید باشد.
الگوی Caps در حرکت قیمت RTM ( کلاه سر قیمت )
الگوی Caps به سبک RTM یک وضعیت معکوس است که اوجهای نزدیک به بازار را تشکیل میدهد. قیمت ابتدا با مومنتوم افزایش مییابد و معاملهگران حرفهای سود جزئی کسب میکنند و باعث اصلاح جزئی میشوند. سپس قیمت دوباره صعود میکند و معاملهگران بیتجربه را به موقعیتهای خرید کاذب میکشاند.
در این مرحله، پول هوشمند نقدینگی را جذب میکند و فروش سنگینی را انجام میدهد و روند را معکوس میکند. ناحیهای که قبل از افت تشکیل میشود، به ناحیه Caps تبدیل میشود که برای ورود به موقعیتهای فروش با ریسک بالا به پاداش مناسب است.
تنظیم سوآپ در RTM
در تنظیم سوآپ، یک ناحیه عرضه یا تقاضای قوی زمانی که قیمت آن را با قدرت و با مومنتوم میشکند، نقش خود را تغییر میدهد. عرضه قبلی به تقاضا تبدیل میشود یا برعکس. این اتفاق زمانی میافتد که معاملهگران خرد در خلاف جهت روند وارد معاملات میشوند، اما قیمت از این ناحیه عبور میکند و حد ضرر آنها فعال میشود. بعداً، وقتی قیمت به ناحیه شکسته شده برمیگردد، همین معاملهگران اکنون به روند میپیوندند و عملکرد جدید ناحیه را تقویت میکنند.
الگوی PAZ (منطقه حرکت قیمت) در RTM
در سبک RTM، PAZ (منطقه حرکت قیمت) بین دو ساختار کلیدی مانند FL یا FTR تشکیل میشود. این منطقه معمولاً پس از آنکه قیمت با استفاده از یک حرکت مومنتوم، ساختار قبلی را در خلاف جهت روند غالب میشکند، ظاهر میشود و نشاندهنده ورود به خلاء نقدینگی است.
قیمت پس از ورود به PAZ، اغلب به سمت ساختار اصلی بعدی ادامه میدهد. این منطقه نشاندهنده تغییر در جریان سفارش یا احساسات معاملهگران است و ممکن است فرصتهای معاملاتی کوتاهمدت را ارائه دهد – اگرچه برای ورود به معاملات اصلی ایدهآل نیست، مگر اینکه توسط سایر عناصر RTM تأیید شود.
تنظیمات 3Drive در RTM Price Action
الگوی 3Drive در RTM یک ساختار تأییدی است که رفتار قیمت را قبل از رسیدن به یک منطقه عرضه یا تقاضای اصلی تجزیه و تحلیل میکند. قیمت سه سقف یا کف متوالی تشکیل میدهد که هر کدام با کاهش مومنتوم، نشاندهنده خستگی روند هستند. اگرچه مشابه Compression است، 3Drive بیشتر بر تعداد امواج تمرکز دارد. این نشانه خستگی بازار است و هنگامی که قیمت به منطقه هدف میرسد، احتمال بازگشت وجود دارد.
این الگو به عنوان یک ورودی مستقل برای معامله استفاده نمیشود، بلکه به عنوان تأییدی بر قدرت یک منطقه عرضه یا تقاضا عمل میکند. هنگامی که با سایر سیگنالها ترکیب شود، تجزیه و تحلیل دقیقتری از بازگشتهای احتمالی قیمت را ممکن میسازد.
نکته: برای سهولت استفاده، میتوانید از اندیکاتور RTM 3Drive ارائه شده توسط تیم Trading Finder استفاده کنید:
- اندیکاتور RTM 3Drive برای MetaTrader 4
- اندیکاتور RTM 3Drive برای MetaTrader 5
- اندیکاتور RTM 3Drive برای TradingView
تنظیم CP (فشردهسازی) در پرایس اکشن RTM
تنظیمات فشردهسازی در سبک RTM نشاندهنده تضعیف تدریجی روند غالب و احتمال بالای بازگشت شدید است. در این ساختار، با نزدیک شدن قیمت به یک منطقه قابل توجه، چندین منطقه عرضه یا تقاضا ایجاد میشود که روی هم انباشته شده و بارها آزمایش میشوند.
این آزمایشهای مکرر، نقدینگی را تخلیه میکنند و وقتی قیمت به منطقه اصلی نهایی برخورد میکند، هیچ مقاومتی باقی نمیگذارد – که منجر به یک حرکت قوی در جهت مخالف میشود. فشردهسازی سمت تقاضا منجر به یک افزایش، سپس یک افت، و سپس یک افزایش دیگر میشود. فشردهسازی سمت عرضه منجر به یک افت، یک افزایش، و سپس یک افت دیگر میشود.
قدرت این تنظیمات به موارد زیر بستگی دارد: تعداد مناطق آزمایش شده، عمق و کیفیت واکنشهای قیمت. فشردگی به عنوان تأیید مناطق قوی بسیار مفید است، زیرا نشان دهنده جذب نقدینگی و آمادگی بازار برای یک حرکت بزرگ است.
الگوی کواسیمودو (QM) در سبک RTM
الگوی کواسیمودو در RTM یک ساختار بازگشتی است که بر اساس شکستهای متوالی ساختار و دستکاری معاملهگران بنا شده است. این الگو معمولاً زمانی ظاهر میشود که روند غالب به پایان خود نزدیک میشود و قیمت آماده بازگشت است. این الگو دارای دو حرکت پوششی مخالف است – اولی روند را به چالش میکشد؛ دومی آن را کاملاً بیاعتبار میکند.
چگونه اعتبار الگوی کواسیمودو را افزایش دهیم؟ اگر شکست نهایی نیز یک منطقه عرضه/تقاضا قدیمی را در بر بگیرد، احتمال موفقیت بسیار بیشتر است. ساختار کواسیمودو یک سیگنال دقیق از یک بازگشت روند واقعی است.
کواسیمودو نزولی
الگوی کواسیمودو نزولی (QM) در یک روند صعودی آغاز میشود، جایی که قیمت یک سقف بالاتر (HH) تشکیل میدهد و به دنبال آن یک پولبک به یک کف بالاتر (HL) ایجاد میشود. سپس بازار یک اوج جدید و حتی بالاتر (HHH) را ثبت میکند و ساختار صعودی را ادامه میدهد.
با این حال، در یک تغییر ناگهانی، قیمت به زیر HL قبلی شکسته میشود که نشان دهنده از دست دادن کنترل خریدار و ورود فروشندگان قوی است. این شکست ساختاری، یک نقطه بازگشت بالقوه را نشان میدهد. ناحیه بین دو اوج آخر (HH و HHH) به منطقه عرضه QM تبدیل میشود، سطحی با احتمال بالا برای شروع معاملات فروش (short) در انتظار یک حرکت نزولی.
کواسیمودو صعودی
الگوی Quasimodo صعودی (QM) پس از یک سری کفهای پایینتر شکل میگیرد و نشان دهنده یک روند نزولی غالب است. ناگهان، قیمت، اوج قبلی را در بر میگیرد که نشان دهنده تغییر در احساسات بازار و ظهور قدرت خریدار است.
این حرکت اغلب معاملهگرانی را که بر اساس ساختار نزولی قبلی وارد موقعیتهای فروش (short) شده بودند، به دام میاندازد و نقدینگی لازم برای یک بازگشت واقعی را ایجاد میکند. ناحیه بین دو کف آخر، منطقه تقاضای QM میشود و با انتقال بازار به یک روند صعودی بالقوه، یک نقطه ورود با احتمال بالا برای معاملات خرید ارائه میدهد.
الگوی Can Can در RTM
راهاندازی Can Can یک الگوی بازگشتی نادر اما قدرتمند است که ترکیبی از سقفها و فشردهسازی (CP) است. این الگو با یک ساختار RBR قوی شروع میشود و در یک منطقه تقاضا قرار دارد. به طرز شگفتآوری، قیمت این منطقه تقاضا را در بر میگیرد. با بازگشت به منطقه شکسته (سقفها)، وارد حالت فشردهسازی میشود و چندین منطقه عرضه یا تقاضای متوالی را تشکیل میدهد – که نشاندهنده رفتار CP است.
هنگامی که قیمت دوباره به منطقه سقفها میرسد، فاقد نقدینگی پشتیبانی، یک بازگشت شدید رخ میدهد. این منطقه بازگشتی قدرتمند به عنوان منطقه Can Can شناخته میشود که پایان دستکاری و جهت واقعی بازار را نشان میدهد. این استراتژی، نیاز به مطالعه دقیق ساختار و تأییدهای چند مرحلهای دارد.
QML و MPL در سبک RTM
در RTM، QML (خط Quasimodo) اولین قله یا قعر با یک کندل بیس است که شروع ساختار QM را تعریف میکند. MPL (سطح حداکثر درد) دومین سقف یا کف تشکیل شده پس از آن است – جایی که مقادیر زیادی نقدینگی به دام افتاده است. واکنش اصلی قیمت معمولاً در MPL اتفاق میافتد و آن را به نقطه ورود ایدهآل تبدیل میکند.
MPL (سطح حداکثر درد) دومین سقف یا کف تشکیل شده پس از آن است – جایی که مقادیر زیادی نقدینگی به دام افتاده است. واکنش اصلی قیمت معمولاً در MPL اتفاق میافتد و آن را به نقطه ورود ایدهآل تبدیل میکند.
الگوی الماس در RTM
الگوی الماس در RTM یک الگوی بازگشتی پیچیده است که شکست ساختار، دستکاری معاملهگر و انتظارات شکسته بازار را ترکیب میکند. این الگو اغلب از یک الگوی QM پیروی میکند، اما با این تفاوت که نقطه واکنش QM در آن فرو رفته و رعایت نمیشود. سپس قیمت فراتر از آن امتداد مییابد.
الگوی الماس چگونه کار میکند؟
قیمت به یک منطقه عرضه/تقاضا واکنش نشان میدهد و ورودیها را جذب میکند، اما سپس منطقه را در بر میگیرد و نقدینگی را جذب میکند. سپس به طور ناگهانی معکوس میشود، خطوط روند را میشکند و حرکت اصلی معکوس را آغاز میکند. ساختار متقارن آن ظاهری الماس مانند به آن میدهد و آن را به یکی از فریبندهترین و قدرتمندترین تنظیمات معکوس در RTM تبدیل میکند.
نتیجه گیری
سبک RTM روشی برای تحلیل رفتار قیمت در اطراف مناطق کلیدی با استفاده از ساختار بازار، جریان سفارش و نقدینگی ارائه میدهد. تمرکز اصلی آن بر شناسایی نقاط ورود و خروج بر اساس منطق حرکت قیمت است. با استفاده از ساختارهایی مانند RBR، DBR، DBD و RBD، تجزیه و تحلیل مناطق دست نخورده، ارزیابی انواع کندل و شکستهای ساختاری، RTM تفسیر دقیق بازار را تسهیل میکند. تنظیماتی مانند FL، FTR، QM، CAPS، Diamond و Can میتوانند به آشکارسازی رفتار قیمت و قدرت/ضعف منطقه کمک کنند. کاربرد موفق به درک توالی ساختار، زمان واکنش و مدیریت موقعیت متکی است. شما میتوانید در مورد بنیان گذار این سبک، یعنی ایف میانته در این صفحه بیشتر بخوانید. همچنین برای شرکت در دوره معامله گری به سبک RTM میتواینید در این دوره از آکادمی زنجیره ثبت نام کنید.






















